Wednesday, June 25, 2008

يه مشت اميد











1 comment:

  1. خوشحالم که بالاخره تموم شد.برای من تک تک ثانیه هاش خاطرست و قطعا فراموش نشدنی.هیچ وقت نباید نا امید بود.هرچند بعضی از احساسات ادمی خیلی تحت کنترل ادمی نیست...
    به قسمت اعتقاد داری؟خرافات می دوننش خیلی ها.اما مطمئن باش اینطور نیست و خیر و بهترین اتفاق خواهد افتاد.اگر تلاشت رو کرده باشی...
    حالا از هر چیزی که پیش اومد استقبال کن.که انشالله موفقیتت همونجا خواهد بود
    امیدوارم تهران و یا رشت قبول بشی.اینورا رو هم می زنی تو انتخاباتت؟

    اون فیلم رو نشنیده بودم!

    ReplyDelete