Tuesday, January 22, 2008

نامزدهای اسکار 2008

اسامی نامزدهای جایزه اسکار در سال 2008 میلادی اعلام شد. شایان ذکر است که مراسم امسال برای 24 فوریه، با اجرای جان استوارت برنامه ریزی شده است...


بهترین فیلم :

کفاره

جونو

مایکل کلایتون

سرزمینی برای پیرمردها نیست

خون به پا خواهد شد

بهترین کارگردانی:

جولیان اشنیبل (اتاقک غواصی و پروانه)

جیسون رِیتمن (جونو)

تونی گیلروی(مایکل کلایتون)

اتان و جوئل کوئن (سرزمینی برای پیرمردها نیست)

پل تامس اندرسون (خون به پا خواهد شد)

بهترین بازیگر مرد :

جرج کلونی (مایکل کلیتون)

دانیل دی لوئیس (خون به پا خواهد شد)

جانی دپ (سویینی تاد)

تامی لی جونز (در دره الاه)

ویگو مورتنسن (وعده های شرقی)



بهترین بازیگر زن:

کیت بلانشت (الیزابت: عصر طلایی)

جولی کریستی (دور از او)

ماریون کوتیلارد (زندگی احساسی ادیت پیاف)

لورا لینی(وحشی ها)

الن پگ (جونو)


بهترین بازیگر مرد مکمل:

کیسی افلک (ترور جسی جیمز توسط رابرت فورد یاغی)

خاویر باردم (سرزمینی برای پیرمردها نیست)

فیلیپ سیمور هافمن (جنگ چارلی ویلسون)

هال هالبروک (به سوی سرزمین وحشی)

تام ویلکنسون (مایکل کلایتون)


بهترین بازیگر زن مکمل:

کیت بلانشت (من آنجا نیستم)

رابی دی (گنگستر آمریکایی)

سائورس رونان (کفاره)

امی رایان (کودک گمشده)

تیلدا سوئینتون (مایکل کلایتون)




بهترین فیلم خارجی:

بیوفورت (اسرائیل)

جاعل ها (اتریش)

کاتین (لهستان)

مغول(قزاقستان)

12 (روسیه)

بهترین فیلمنامه ارجینال :

جونو (دیابلو کودی)

لارس و دختر حقیقی(نانسی اولیور)

مایکل کلایتون(تونی گیلروی)

راتاتوی(براد بیرد)

وحشی ها (تامارا جنکینز)

بهترین فیلمنامه اقتباسی :

کفاره (کریستوفر همپتون)

دور از او (سارا پولی)

اتاقک غواصی و پروانه (رونالد هاروود)

سرزمینی برای پیرمردها نیست (اتان و جوئل کوئن)

خون به پا خواهد شد(پل تامس اندرسون)

بهترین فیلم انیمیشن:

راتاتوی

پرسپولیس

Surf's Up

بهترین فیلمبرداری:

ترور جسی جیمز توسط رابرت فورد یاغی

کفاره

اتاقک غواصی و پروانه

سرزمینی برای پیرمردها نیست

خون به پا خواهد شد

بهترین موسیقی متن:

کفاره

بادبادک باز

مایکل کلایتون

راتاتوی

سه و ده دقیقه به یوما

بهترین تدوین:

اولتیماتوم بورن

اتاقک غواصی و پروانه

به سوی سرزمین وحشی

سرزمینی برای پیرمردها نیست

خون به پا خواهد شد

بهترین جلوه های ویژه :

قطب نمای طلایی

دزدان دریایی کارائیب: در انتهای دنیا

ترانسفورمرز

* فهرست کامل نامزدهای اسکار 2008 میلادی را در اینجا می توانید بخوانید...

Saturday, January 19, 2008

درون آینه ها در پی چه می گردی؟

درون آینه ها در پی چه می گردی؟ / بیا ز سنگ بپرسیم/ که از فرجام ما چه می داند/ بیا ز سنگ بپرسیم،/ زان که غیر از سنگ/ کسی حکایت فرجام را نمی داند! / همیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است! / نگاه کن، / نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ/ چه سنگ بارانی! گیرم گریختی همه عمر، / کجا پناه بری؟/ خانه ی خدا سنگ است! /

به قصه های غریبانه ام ببخشایید! / که من- که سنگ صبورم- / نه سنگم و نه صبور! / دلی که می شود از غصه تنگ ، می ترکد / چه جای دل، که درین خانه سنگ می ترکد! / در آن مقام، که خون از گلوی نای چکد / عجب نباشد اگر بغض چنگ می ترکد/ چنان درنگ به ما چیره شد، که سنگ شدیم!/ دلم ازین همه سنگ و درنگ می ترکد/

بیا ز سنگ بپرسیم / که از حکایت فرجام ما چه می داند/ از آن که عاقبتِ کار ِ جام با سنگ است! / بیا ز سنگ بپرسیم/ نه بی گمان، همه در زیر سنگ می پوسیم/ و نامی از ما بر روی سنگ می ماند/ درون آینه ها در پی چه می گردی؟

فریدون مشیری

Monday, January 14, 2008

برندگان گلدن گلاب 2008


برندگان جایزه گلدن گلاب سال 2008 در حالی اعلام شد که مراسم امسال شکل و شمایل سالهای گذشته را نداشت. و به دلیل اعتصاب نویسندگان هالیوودی بیشتر به صورت یک کنفرانس برگزار شد.

اسامی برندگان به شرح زیر است:



بهترین فیلم درام:

کفاره

سایر نامزدها :

گنگستر آمریکایی/وعده های شرقی/مناظره کنندگان بزرگ/سرزمینی برای پیرمردها نیست/مایکل کلیتون/خون به پا خواهد شد




بهترین فیلم موزیکال یا کمدی:

سویینی تاد

سایر نامزدها :

عبور از جهان/جنگ چارلی ویلسون/اسپری مو /جونو

بهترین کارگردانی:

جولیان اشنیبل (پروانه و ناقوس معلق)

سایر نامزدها :

تیم برتون (سویینی تاد)/اتان و جوئل کوئن (سرزمینی برای پیرمردها نیست)/ریدلی اسکات (گنگستر آمریکایی)/جو رایت (کفاره)

بهترین بازیگر مرد درام:

دانیل دی لوئیس (خون به پا خواهد شد)

سایر نامزدها :

جرج کلونی (مایکل کلیتون)/دنزل واشنگتن (گنگستر آمریکایی)/جیمز مک اوی (کفاره)/ویگو مورتنسن (وعده های شرقی)



بهترین بازیگر مرد کمدی یا موزیکال:

جانی دپ (سوینی تاد)

سایر نامزدها :

رایان گاسلینگ (لارس و دختر حقیقی)/تام هنکس (جنگ چارلی ویلسون)/فیلیپ سیمور هافمن (وحشی ها)/جان .سی رایلی (به سختی راه رفتن: داستان دوینی کاکس)

بهترین بازیگر زن درام:

جولی کریستی (دور از او)

سایر نامزدها :

کیت بلانشت (الیزابت: عصر طلایی)/جودی فاستر (انسان شجاع)/آنجلینا جولی (یک قلب قدرتمند)/کایرا نایتلی (کفاره)

بهترین بازیگر زن کمدی یا درام:

ماریون کوتیلارد (زندگی احساسی ادیت پیاف)

سایر نامزدها :

امی آدامز (افسون شده)/نیکی بلانسکی (اسپری مو)/هلنا بونهم کارتر (سویینی تاد)/الن پگ (جونو)

بهترین بازیگر مرد مکمل:

خاویر باردم (سرزمینی برای پیرمردها نیست)

سایر نامزدها :

کیسی افلک (ترور جسی جیمز توسط رابرت فورد)/فیلیپ سیمور هافمن (جنگ چارلی ویلسون)/جان تراولتا (اسپری مو)/تام ویلکنسون (مایکل کلیتون)


بهترین بازیگر زن مکمل:

کیت بلانشت (من آنجا نیستم)

سایر نامزدها :

جولیا رابرتز (جنگ چارلی ویلسون)/امی رایان (کودک گمشده)/تیلدا سوئینتون (مایکل کلیتون)/سائورس رونان (کفاره)

بهترین فیلمنامه:

سرزمینی برای پیرمردها نیست (اتان و جوئل کوئن)

سایر نامزدها :

کفاره (کریستوفر همپتون)/جنگ چارلی ویلسون (آئورن سورکین)/جونو (دیابلو کودی)/پروانه و ناقوس معلق (رونالد هاروود)

بهترین فیلم خارجی:

پروانه و ناقوس معلق (جولیان اشنیبل، فرانسه)

سایر نامزدها :

چهار ماه، سه هفته و دو روز (کریستین مونگیو، رومانی)/پرسپولیس (مرجان ساتراپی، فرانسه)/بادبادک باز (مارک فورستر، آمریکا)/احتیاط ، هوس (آنگ لی، تایوان)

بهترین فیلم انیمیشن:

راتاتوی

سایر نامزدها :

فیلم زنبور عسل/سیمپسون ها


Sunday, January 13, 2008

آفرینش دوست


این روزها برای دوستانم پیشنهادی فرستادم که تا این لحظه کسی جواب قطعی نداده... پیشنهادی که گویا چندان هم واضح نوشته نشده بود و حالا احتیاج به توضیح بیشتر دارد...

من می خواهم بدانم افرادی که به هر شکلی با آنها ارتباط داشتم چگونه به من نگاه می کنند و چه نظر و ذهنیتی راجع به من دارند... این گونه بود که به همه دوستانی که قبول شان دارم (چه دوستانی که با آنها رابطه دارم و چه دوستان مکاتبه ای) پیشنهاد دادم که مطلبی درباره من بنویسند...

این مطلب قرار نیست که یک مقاله یا ستایش نامه باشد... هدف اصلی من مقایسه نوشته هاست که ببینم نظرات و تصاویر ذهنی درباره من چگونه است... همه نوشته هایی که دریافت می کنم بدون کم و کاست در همین وبلاگ قرار خواهم داد تا شما هم از نظرات دیگران آگاه شوید...

تکلیف کسانی که با هم ارتباط نزدیک داریم و سالهاست که همدیگر را می شناسیم ؛ روشن است. آنها باید من را توصیف کنند... از دریچه نگاه آنان من چگونه ام...

کسانی هم که حداقل آشنایی را با من دارند؛ یعنی، فقط کلماتی از من خوانده اند و به طور کلی از دغدغه های من آگاه هستند، قرار است من را در قالب کلمات ترسیم کنند... درست مثل کسی که تا به حال ندیده اید و با اطلاعاتی مختصر قرار است درباره اش بنویسید...

اما این ضمیر «من» به چه معناست؟!! درباره چه چیز باید بنویسید... درست مثل یک داستان کوتاه ، یک شخصیت خلق کنید و با تخیل تان آب و تابش دهید...

شکل نوشتار، اندازه اش، حوزه هایی که واردش می شوید و خیلی چیزهای دیگر به خلاقیت تان بستگی دارد...

--------------------

اگر هم پیشنهاد را دوبار دریافت کردید؛ تنها به این دلیل بود که نگران بودم که نکند دریافتش نکرده باشید ؛ وگرنه، هیچ اصراری نیست...

Friday, January 11, 2008

شهید بزرگ خلق های خاورمیانه


مطمئنم حتی کسانی که چندان در فضای مذهبی بزرگ نشده اند و اعتقادات محکمی درباره اسلام ندارند، اسیر فضای محرم می شوند... جنب و جوش من در محرم فقط منحصر به کودکی ام بود... این چند سال چندان اعتقادی به سینه زنی یا رفتن به دسته جات ندارم... گرچه عده ای می گویند شور محرم در همین چیزهاست... اما چه کنم که اعتقادم درباره این موضوعات را از دست داده ام... ولی اشک ریختن برای« شهید بزرگ خلق های خاورمیانه*» را هیچ کسی نمی تواند کنار بگذارد... یک تراژدی بزرگ که اندیشه و اعتقاد دینی باعث اش شد... داستانی بسیار انسانی درباره مردی آزاده که تن به ذلت نداد... حاضر نبود پای بر عقیده اش بگذارد... و سرانجام با رنگ سرخ، در روز واقعه ، نام بر صفحه تاریخ حک کرد...

یادم می آید سالها پیش به خاطر نزدیکی به مسجد ، زیاد به آنجا می رفتیم [آن موقع مسجد این طوری بوی مرده نمی داد...] صبح ها با دسته مسجد حرکت می کردیم...برای من که هفت هشت سالم بود بیشتر مثل راهپیمایی بود... وای که چقدر لذت بخش بود دوران کودکی... مردمی که اطراف بودند؛ گریه می کردند و من و خواهرم از خوردن شربت های جور واجور به شعف می آمدیم... دسته هایی که می آمدند... طول شان ، صدای نوحه خوان شان، امکانات شان ... همه را بررسی می کردم... اینکه کدام بلندتر بود یا صدای کدام ، شعر کدام گوش نوازتر بود یا کدام ها زنجیر داشتند یا کدام ها فقط سینه می زدند...

افسوس که همه این ها کم رنگ شدند... دم را غنیمت نشمردیم... خدایا ! از اینکه هر کدام از ما انسان ها نیمه اول زندگیمان را در انتظار نیمه دوم و نیمه دوم را در حسرت نیمه اول می گذرانیم؛ ما را ببخش!!!

------------------------------------------------------------------------------------------------

* این ترکیب را یک بار در دادگاه گلسرخی از زبانش شنیده ایم.

Sunday, January 6, 2008

ناجوانمردانه سرد


آسمون کوتاه نمیاد همینطور برف می باره... امروز چند بار برق خونه مون قطع شد... مردم ، اکثرشون رفتن بالا پشت بوم و برف ها رو پارو می کنن که از ریختن سقف جلوگیری کنن!!

درست مثل چند سال پیش شده ... شهر در حالت غیرعادی و فلج شده به سر می بره و فعلاً کاری جز نشستن و نگاه کردن به بیرون نمیشه کرد...

این عکس هم مربوط به جلوی ساختمون ماست که ظهر امروز گرفته شده و در مقایسه با لحظه پست این جملات بیشتر شبیه شوخیه!!!

Saturday, January 5, 2008

پنبه های سرد

اولین برف زمستانی هم باریدن گرفت... بارش برف هم برنامه های امروزم رو بر هم زد، هم در مورد روزهای آینده کمی من رو نگران کرد... امیدوارم وضع هوا اینطور باقی نباشه... چاره اش فقط یک بارون تند و حسابی که این پنبه های سرد رو از روی زمین محو کنه... یادمه دو سال پیش، همه از اومدن برف خوشحال شدن... همینطور بارید و بارید خلاصه رسید به نیم متر... راه ها بسته شد... دو هفته کسی از خونه اش بیرون نرفت... مدارس کاملاً تعطیل شدن... گیر آوردن مواد غذایی سخت شد... خلاصه شهر فلج شده بود...

بدترین چیزش این بود که برق منطقه مون رفت اونم چه موقعی؟ درست موقعی که سینما یک (سری قدیمی) می خواست «رستگاری در شاوشنگ» رو دوباره، ولی؛ این بار با پشت صحنه و یک عالمه حواشی پخش کنه... خیلی حالم گرفته شد... بعد از اینکه آسمون کوتاه اومد و بارش برف قطع شد... با خبر شدیم که مدرسه مون سقف اش ریخته و غیرقابل استفاده شده... خلاصه مکافاتی بود که نگو...

برف امروز مردم رو دوباره به یاد اون خاطره تلخ انداخت و باعث شد مثل گرسنگان به مغازه ها هجوم ببرن که نکنه مثل دو سال پیش گرسنه بمونن... امیدوارم و از ته قلب دعا می کنم که تاریخ تکرار نشه چون همین قدر غم و غصه برامون کافیه... بدبختی و نگرانی جدید نمی خواهیم...

Thursday, January 3, 2008

دوستان، «هم میهن»ی دیگر آمد

تناسخ فقط مربوط به انسان ها یا حیوانات نیست بلکه گاهی اجسامی که به نظر می آید روحی ندارند هم دستخوش این فرآیند قرار می گیرند... حتی پاره کاغذهایی که به خاطرشان گرمای تابستان را تحمل می کردی؛ برای تهیه شان از خانه بیرون می زدی و با تمام شور و احساس و عشق پای مطالب شان می نشستی هم می توانند روح داشته باشند... روحی که ممکن است روزی دوباره برگردد...

امروز، توقیف هم میهن را کاملاً فراموش کردم... چرا که دوباره آمده تنها با عنوان و اسمی جدید... کارگزاران بی شک هم میهنی دیگر است که می خواهد فضای سنگین سیاسی حاکم بر کشورمان را اندکی تعدیل کند...

مشابهت های ظاهری زیاد است... نگاه کنید به لوگوی روزنامه که با همان رنگ پس زمینه کار شده... فونت روزنامه دقیقاً همان است... مطالب در همان راستا و با همان خط مشی... به اسامی پرسنل روزنامه دقت کنید؛ هشتاد درصد همان ها هستند...دوستان، «هم میهن»ی دیگر آمد...