Friday, July 2, 2010

شستشو در لطافت شعر


حافظ چو آب لطف ز نظم تو می چکد

حاسـد چگونه نکته تواند بر آن گرفت

یه مدتی هست که شعر زیاد میخونم... شاید بهتر باشه دقیق تر بپردازم به این کاری که انجام میدم...شعر چیه؟... خوندن شعر چه کارکردی در زندگی شخصی من داره؟ چه تأثیری داره که آدمای اطرافم در حال بلعیدن اشعار شُعرای مختلف و تکرار کردن اونها هستن...چرا شعرها رو حفظ می کنیم؟... ضمیمه کردن شعر بر حرفامون چه معنایی داره، با این کار دنبال چی هستیم؟

شعر ترکیب موزون و خیال انگیزی از کلماته که باعث انبساط روح آدم میشه [خودمم نمی دونم معنی «انبساط روح» دقیقاً چیه... شاید به خاطر این ِ که نمیشه لمس اش کرد...] و چون بیان عواطف و احساسات انسانی ِ... بر عاطفه ما اثر میذاره... و باز به خاطر اینکه از جنس بیان معمولی و عادی و روزمره نیست ؛بلکه، بیان مخصوص به خودش رو داره که بهش میگن بیان شاعرانه (تخیل شاعری،تشبیه،تشخیص،استعاره و آشنایی زُدایی ...) زیباست و ما از درک این زیبایی احساس خوشایندی بهمون دست میده...

ما به این قصد به سراغ شعر میریم که بر عواطف و احساسات ما و افکارمون تأثیر بذاره... شعر به قالب رابطه ما با جهان اطرافمون شکل تازه ای بده... نگرش هامون رو قلقلک بده... با ارائه شیوه های نگریستن متفاوت و تجربه نشده، ما رو به تجربه ها و درک های زیباتری از زندگی و پدیده هاش برسونه... پدیده های اطراف رو حائز جاذبه و معنایی خاص کنه ، در حالی که جاذبه و معنای عادی شون رو از اونها می گیره...پدیده ها رو به هم پیوند بزنه ... ما رو در جذبه سحرآمیز تصاویر لطیف غرق کنه... ما خودمون رو در لطافت شعر شاعر شستشو میدیم تا شاید شور و شوق دوباره ای برای زیستن به دست بیاریم... شعر، زُداینده آشنایی ها، سطحی نگری ها، عادی بودن ها و نشاننده شگفت ها، عمیق ها و غریبی های دوست داشتنی ... گریه، خنده، تفکر، یادآوری تجربه های گذشته، خواندن ِ [جالبه!] حالتی که هم اکنون در حال تجربه اش هستیم، رؤیا پردازی درباره آینده... کارهای شعر هستن با روح و احساس و فکر آدمی... .

No comments:

Post a Comment