Sunday, July 4, 2010

خطری که خطری نداره


از اونجایی که شروع جام جهانی همزمان شده بود با امتحانات نیمسال دوم و هفته های امتحان، اکثر بازی های مرحله مقدماتی رو از دست دادم...البته نتایج رو دنبال می کردم و گاهی، گذری چند دقیقه ای رو نگاه می کردم ... اولین بازی ای که تونستم کامل تماشا کنم آلمان- انگلیس بود...که الحق، ارزش دیدن رو داشت...

چیزی که در تماشای هر مسابقه فوتبالی وجود داره و در مواقعی که جمعی نگاش می کنیم بیشتر به چشم میاد ، طرفداری کردن از یکی از تیم هاست... با یکی از تیم ها همدلی و همراهی کردن...

در حالی که زُل زدیم به صفحه سبز رنگ تلویزیون و هر کدوم مون، حالتی داره،... یکی لم داده، یکی داره میخوره، یکی بالش رو بغل کرده، یکی نشسته و إلی آخر... توی ذهن مون داریم به این سؤال جواب میدیم که بالأخره دوست داریم کدوم تیم ببره؟... اگه از قبل طرفدار یکی از تیم ها باشیم که جواب مشخصه و کار سختی در پیش نداریم... اما در مورد بازی هایی که اصلاً هیچ کدوم از تیم ها رو دوست نداریم باز این سؤال، ناخودآگاه پیش کشیده میشه... و این در مورد اکثر بازی ها صدق میکنه... همین که چند دقیقه با یک مسابقه همراه میشیم، ناخودآگاه ذهن این سؤال رو پرتاپ میکنه که بالأخره کدوم تیم؟... خیلی عجیبه انگار یه نیرویی مجبورت میکنه به این سؤال اجباری جواب بدی... راه فراری هم نداری... اگه مقاومت کنی نشونه یه چیزیه...شاید نشونه ترسو بودن... ترس از شکست... غلط دراومدن پیش بینی... برآورده نشدن خواسته... هر چی...

طبیعت تماشای فوتبال اینطور ایجاب میکنه که وقتی تماشاگر بازی فوتبال شدی... نقش ات رو به عنوان یه تماشاگر فوتبال باید اینطوری بازی کنی... نمیتونی بی تفاوت باشی... البته همیشه میشه حد وسط رو انتخاب کرد(مساوی شدن بازی)... و بی تفاوتی نشون داد... اما در مورد بازی های تک حذفی چی؟...تازه اگه به نفع یه تیم موضع نگیری انگار یه مرحله از این فرآیند هیجان انگیز ِ تماشای فوتبال رو به انجام نرسوندی... اصلاً یه بخش جالب، شایدم جالب ترین بخش دیدن مسابقه فوتبال همین ِ که بر سر موفقیت یه تیم قمار کنیم... خطر کنیم... ولی خطری که خطری نداره...

پی نوشت: دوست دارم هلند قهرمان بشه!... اما میدونم آلمان تیم منظم تر و قوی تریه...! ...و حرف عقل رو باید گوش کرد...

No comments:

Post a Comment