Monday, July 5, 2010

پیوند و پایبندی


دست به دست مدعی،شانه به شانه می روی

آه که با رقیــب مـــــــن، جــــانب خــانه می روی

یک ) معمولاً موقع ازدواج دو نفر میگن :«به پای هم پیر بشن!»... با این جمله، نوعی از ناتوانی رو به نوعی از توانایی پیوند می زنن... حالا بعضی ها صداشون درنیاد که پیری ناتوانی نیست... پیری و کهنسالی، ناتوانی بدن و اندام هاش در بازتولید و جابه جایی سلول هاست و این قضیه بر میگرده به محدودیت سلول ها در دفعات تقسیم خودشون...

مردم آرزو میکنن دو نفر که تازه ازدواج کردن تا زمانی که ناتوانی پیری گریبان شون رو میگیره، توانایی پایبندی به پیمان شون رو داشته باشن... چیزی که این روزها، کم نظیر شده...و همین تجربه های ناموفق باعث میشه ، خیلی به این پیوند [هم ازدواج و هم پیوند ناتوانی پیری و توانایی پایبندی به پیمان ] خوشبین نباشم... زمانه ما، زمانه همنشینی ناتوانی هاست... کل ماجرا شده اینکه کدوما میتونن ناتوانی در پایبندی به پیمان رو عقب تر بندازن؟...این جمله مردم رو هم بهتره بذاریم به حساب تعارف...

دو) کیارستمی میگه :«تمام معرفت ما راجع به جهان، خوش یا بدبختانه، نمی دونم چرا؟... خلاصه میشه، بعضی وقتا در جنس مخالف...و ما عشق مون رو به جهان، عشق مون رو به هستی ، از طریق اونهاست که باید اعلام کنیم و ابراز کنیم و احساس کنیم...»

سه) احتمالاً پست های بعدی رو درباره عشق و رابطه عاشقانه و این جور چیزا بنویسم...

امشـب خیــالت، از تو به ما باصفــــاتر است

چون دست او به گردن و دست رقیب نیست

پی نوشت: حالا توهّم برندارید، فکر نکنید که شکست عشقی خوردم!...فقط فکر میکنم بهتره یه کم درباره رابطه عاطفی بنویسم...

No comments:

Post a Comment