Monday, May 5, 2008

داستان سر راست


آخرین نوشته ام در اینجا به یازدهم فروردین برمی گرده. خیلی گذشته... بذار ببینم... یک ماه و... یک ، دو ، سه ، چهار ، پنج ... آره یک ماه و پنج روز از اون موقع میگذره... تو این مدت هر از گاهی وسوسه می شدم که انگشت بر صفحه کلید ببرم ولی نمی دونم چی شد که پشیمون شدم...اصلاً استرسی در کار نیست... فقط اوقات بی حوصلگی بیشتر از اوقات با حوصلگی شده... همین...

میشه حدس زد که این روزها بیشتر از هر وقت دیگه ای سر درس و مشق نشستم... اما امروز به خودم گفتم حتماً باید وبلاگ رو به روز کنم که نکند این اوضاع تکرار نشدنی (!!) از دست برود... حیف است برود و مکتوب نشود...

امتحان جامع اول سنجش را خوب ندادم... ولی امتحان دوم بدک نبود... ناکامی در امتحان اول طبیعی بود... بنابر برنامه ای که داشتم فقط دروس پایه را مرور کردم و در مورد سوالات پیش دانشگاهی بر آموخته های قبلی تکیه کردم... خلاصه بازخورد اولیه منفی بود... اما امیدوارم در ادامه اثرات مثبت اش را هم ببینیم...

جمعه پیش شبکه دوم ایران ؛ فیلم داستان استریت از دیوید لینچ را پخش کرد... بعد از مدت ها یک فیلم اسم و رسم دار دیدم...البته قبلاً یه نگاهی به فیلمنامه اش که در فیلم نگار چاپ شده بود ؛ انداخته بودم... همانطور که از اسم فیلم برمی آید (نام فیلم دارای ایهام است...هم می تواند منظور ساختار خطی ماجراها باشد... هم نام شخصیت اصلی) کاملاً سرراست و بی پیچش آنچنانی است... شنیده بودم که در کارنامه لینچ فیلم متفاوتی است ولی اندازه این تفاوت را نمی دانستم... فیلم بیشتر تقابل پیری و جوانی بود... با تصاویر چشم نواز و پر از نماد که یاری فیلم آمده بودند ... دوبله به دریافت زیبایی کار لطمه زده بود... باید در اولین فرصت نسخه اصلی فیلم را بگیرم... دیدن اش لذت بخش بود... پرگویی نداشت... پیچیدگی نداشت... در عین سادگی ، به یاد ماندنی بود... البته بعضی جاها ، (فکر کنم به خاطر لحن بد دوبلور) کمی تصنعی بود...

به هر حال همونطور که گفتم اوقات بی حوصلگی بیشتر از اوقات با حوصلگی شده... نمی دونم دیگه کی بتونم بنویسم... تا بعد

3 comments:

  1. 1.فکر کردم دیگه نمی خوای بنویسی
    2.امیدوارم "همسرایان " رو دیده باشی
    3.منتظر قبولی کنکورت هستم
    4.به بابا سلام برسون

    ReplyDelete
  2. 1.فکر کردم دیگه نمی خوای بنویسی
    2.امیدوارم "همسرایان " رو دیده باشی
    3.منتظر قبولی کنکورت هستم
    4.به بابا سلام برسون

    ReplyDelete
  3. سلام محمد جان
    اولاً از لطفت نسبت به من ممنونم...باعث افتخار منه که مخاطبي مثل تو دارم

    1. قراره نوشتن رو ادامه بدم
    2.به خاطر اينکه نمي خواستم در باره مورد چهارم مأيوس ات کنم نتونستم ببينم
    3. همه منتظريم
    4. حتماً

    ReplyDelete