Sunday, September 9, 2007

پرده های نسوز ، شیشه های نشکن

نوشتن کار جسورانه ای است. اینکه فکر کنی درباره مسئله ای آنقدر شناخت داری که حالا می توانی درباره اش بنویسی، شجاعت می خواهد. و اگر این نوشتن ، انتقاد کردن باشد که کارت بسیار سخت است. و سخت تر از آن نوشتن درباره کسانی است که برای سالهای متمادی کسی جرأت نزدیک شدن به ضعف هایشان را نداشته است. کسانی که آنقدر در کارهایشان خبره هستند که صفت اسطوره را برای توصیف شان به کار می بریم.

چندی است که وب سایت «پرده شیشه ای» با هدف ایجاد نگاهی نو و غیرکلیشه ای به تعدادی از بزرگان سینمای ایران و جهان اقدام به راه اندازی طرحی جدید کرده و با خوش سلیقگی تمام، نامش را آنتی پوستر گذاشته.در همین چند نوشته ای که تا امروز روی سایت قرار گرفته متأسفانه با فقدان استدلال قوی مواجه ایم.(در یکی که خود اسطوره شکن شکست، در دیگری نویسنده با لحنی فریبنده نوشته اش را منطقی نشان داد و حرف نویی نزد ، و در سومی که اوضاع کمی بهتر است نگارنده فقط به چند مورد بسنده کرده . او درباره کسی نوشته که تعداد آثار دیده شده از او کم است- حداقل این ادعا در مورد خود من صادقه- و در نتیجه با انتخاب کارگردان ایرانی ، دست کاربران را برای قضاوت اندکی بسته است.)

هر از چند گاهی نویسندگان پرده شیشه ای (که خود من هم در دوره ای از اعضایشان بودم ولی تا اطلاع ثانوی چیزی در آنجا نمی نویسم) با چنین طرح هایی اوضاع راکد و کسل کننده وبلاگ های سینمایی را روح و طراوتی تازه می بخشند که بسیار خوب و تحسین برانگیز است.

اما با این همه ، مخالفانی هم دارند که چندان به این طرح ها و به خصوص این آخری دید مثبتی ندارند.

آنها در این اسطوره شکنی خواهند شکست. امیدی نیست. مخالفان عقیده دارند که همه این ها برای جنجال و هیاهو و جمع آوری کامنت است. من خودم معتقدم که پرده شیشه ای به اندازه کافی در پست های عادی اش کامنت و بازخورد دارد و اصلاً به دنبال چنین هدف هایی نیست. آنها بدون این چیز ها هم یکه تازند(دلیل این مدعا افزایش وبلاگ های گروهی به تقلید از پرده شیشه ای است.)

ولی هر چقدر هم که بخواهم خوشبین باشم؛ نمی شود. مخالفان بی غرض طرح، آنقدر مانند آن شخصیت کارتونی در گوشم خواندند که : «من می دونم اونا موفق نمیشن»(با تغییر جزئی ضمیر) که من هم کم کم در حال رسیدن به این حقیقت هستم.

اسطوره ها(؟) نمی شکنند چون:

1. دلایل کافی ارائه نمی شود. اگر هم دلیلی مطرح شود چندان قوی نیست یا چیز جدیدی ندارد.(مثلاً درباره تارکوفسکی ، از همان ابتدا هم معلوم بود قرار است از چه چیز انتقاد شود...)

2. بعضی ها اصلاً اسطوره نیستند. بهتر بود اعضای محترم پرده شیشه ای پیش از اجرای چنین طرحی ملاک های خود از اسطوره بودن این افراد می دادند و سپس به عملی کردن ایده ناب خود فکر می کردند.

(آخه شما قضاوت کنید کجای جعفر پناهی یا بهمن قبادی شبیه اسطوره است؟!!)

و

.

.

.

شخصاً جز چند مورد که تو لیست(به ادعای دوستان) اسطوره ها هست بقیه را اسطوره نمی دانم. بنابراین معتقدم اسطوره شکنی پیش زمینه می خواهد که آن هم اطلاع از دلایل اسطوره بودن این افراد است. همانطور که گفتم دوستان هنوز درباره شناخت اسطوره مشکل دارند حالا چه برسد به اینکه توانایی اسطوره شکنی هم داشته باشند.

اما از قدیم گفتند که عجله کار شیطان است. اصلاً درست نیست که عجله کنیم چون هنوز نوشته نویسندگان قوی را نخوانده ایم.

به عنوان عضو غیرفعال پرده شیشه ای به من هم پیشنهاد دادند. هنوز یادم هست آن لحظه ای را که سینا (البته چپ اش به شوخی؟ به طعنه؟... ) برایم نوشت: « یه دفعه نری مهران مدیری رو انتخاب نکنی!!» خنده ام گرفته بود...اما جوابم را می دانستم...

نه دوستان، من نیستم... اسطوره که شکستن نداره...

2 comments:

  1. سلام به دوست عزیزم
    مصطفی جان ازین که سوال هایی را برای این کار مطرح کردی خودت جواب دادی ممنونم
    شکستن اسطوره ها کار عبثی نسیش عزیز دل.
    وقتی ساعتهای فراوانی را مصرف می کنی در باب اسطوره ای و نظرات و کارهابش را الگو قرار می دهی و توقع خودت را از خودت و بقیه بالا می بری،کاری جز اینکه عمر پر مایه ات را هدر می دهی نمی کنی.
    در کنار آن،در این طرح به قول خودت اسطوره شکن هم می شکند.مثل من که کلا ادعایی ندارم در زمینه اطلاعات و سواد.
    شکستم و می شکنم و خواهم شکست و از ین شکستها لذت می برم چون هیچ وقت خودم رو بالا نمی برم .
    این حرف رو از برادر بزرگترت بپذیر که زیبایی زندگی نه در ستایش که در نیایش هست.
    به امید دیدار.
    tak ecare

    ReplyDelete
  2. اگه می خوای روش کار وبلاگ دوست ارجمندت رو پی بگیری بهتره حداقل هر سه روز اپ کنی:D

    ReplyDelete